مربای کاج!



یک.

پریروز ته تغاری در طی یک برنامه ویژه ی شب دخترانه، ناخون هامو لاک زد. یه لاک جدید خریده بود که میخواست رنگش رو امتحان کنه و منم قبول کردم نقش مدل رو براش بازی کنم. بعد هم برای اینکه به این رویداد بزرگ جذابیت بیشتری ببخشه، آهنگ های قدیمی ایرانی رو که مامان توی نوار کاست هاش داشت یا الی و مژده و ندا توی تولدهای کودکی مون میذاشتن و باهاشون میرقصیدیم رو گذاشت.

در مورد ته تغاری باید بگم که بچه ام یه کم ایران-ستیزه و از ایناییه که تماما آهنگ های انگلیسی، کره ای و ژاپنی گوش میده و در عین حال حتی یه آهنگ ایرانی هم نداره. اما اخیرا دچار یکسری تغییر و تحولاتی شده که به آهنگ های قری دهه 60 و 70 شمسی روی آورده و دوست داره با من یا مامان بهشون گوش بده. مثلا توی ماشین، آهنگ " بزن بریم، بزن بریم به سرعت برق و باد" منصور رو میذاره. بعد من شروع میکنم یه کم قر ریز اومدن، طوری که خیلی هم محسوس نباشه. اما مامان، که اصولا همیشه با احتیاط و آرومتر از بقیه راننده ها حرکت میکنه، تحت تاثیر آهنگ نه تنها سرعتش به شدت بالا میره، بلکه لایی هم میکشه! و من اون موقع قر ریز و محسوس و نامحسوس رو به دست فراموشی میسپرم و با یه دست داشبرد و با دست دیگه، دستگیره بالای پنجره رو میچسبم.

یا مثلا وقتی من و ته تغاری دوتایی تنها باشیم، آهنگ " تو میگی سلام، فقط با یک کلام، دیوونه میشم، جز تو نمیبینه چشمامِ" نوش آفرین رو میذاریم و مسخره بازی در میاریم. من علاوه بر انجام حرکات موزون به شکل جفنگ، لیریک های آهنگ رو به صورت چندشناک تقلید هم میکنم که حرصش رو در بیارم و از بس این کار رو کردم دیگه تقریبا سر شده و مثل دفعه های اول فریاد نمیکشه که اه! تو رو خدا تمومش کن! نزدیک نیا!

خلاصه که اون شب، با این آهنگ های قدیمی دل هامون رو بردیم به زمان دوران طفولیت و سعی کردیم فارغ زغوغای جهان، یه کمی برای خودمون حال خوب درست کنیم.

دو.

امروز فهمیدم جنس لاکی که خریده بود، به درد لای جرز دیوار میخوره. به این صورت که داشتم برای ناهار غذا درست میکردم و وقتی آخرش دستام رو شستم، دیدم لاک کنار تمام ناخن هام پریده. اول عصبانی شدم که ای بابا، چه لاک مزخرفی.

اما بعد که حقیقت برام آشکار شد و به عمق فاجعه پی بردم، سعی کردم با خونسردی تمام با قضیه کنار بیام. یعنی میخوام بگم خورده های یه لاک رنگ nude توی سس ماکارونی خیلی معلوم نمیشه، میشه؟


آخرین جستجو ها